مغز پسته تازه در جمهوری ایران داستان پیچیده تاریخی و سیاسی دارد، درخت و دانه آن داستان دیگری دارد که پیچیدگی آن کمتر از اولی نیست، این درخت که ارتفاع آن در مدل اصلاح شده از دو متر بیشتر نمی شود.
قبل از گذشت دوازده سال مراقبت مداوم، دو سال که گیاه کوچکی است و ده سال دیگر تا زمانی که رشد کند و روی شاخه هایش میوه دهد تا خوشه هایی از مغز پسته که با این پوسته ارغوانی پوشیده شده اند، میوه بدهد، نمی تواند آماده باشد.
پس از برداشت، فرآیند فروش آغاز میشود، زیرا پستهها مستقیماً به بازار منتقل میشوند تا بهصورت تازه به دست مشتریان مورد نظر و یا به بازرگانان پسته برسند تا به دهها کارخانه خصوصی ایرانی راه پیدا کنند و برای پسته. دانه برای آماده شدن برای بسته بندی و بازاریابی باید ده مرحله متوالی را در این کارگاه طی کند که سه مرحله اولیه آن مرحله شستشو و استریل کردن با محلول (کلر) سپس مرحله برداشتن پوسته خارجی هسته است.
از پوسته سخت داخلی آن و در نهایت مرحله جداسازی مغز پسته آسیب دیده یا ناخواسته از ایمنی فرا می رسد و چون این فرآیند نیاز به مشخصات خاص و بررسی دقیق دارد، وظیفه چیدن بدها از مغز پسته به جنس نرم سپرده شد.
به طوری که خوب ها تنها برای باز کردن مسیر خود به سمت بسته بندی و حمل و نقل باقی می مانند. شاید تمام این مراحلی که پسته طی می کند تا اینقدر زیبا و برشته به نظر برسد، علاوه بر دوازده سال انتظار برای بارور شدن درخت پسته، گوشه ای از ویژگی های شخصیت ایرانی را نشان می دهد که به آن معروف است.
صبر طولانی و توانایی آن در همزیستی با طبیعت در روزهای خوب و بد آن. همه مشخصات مطلوب، طعم لذیذ، غلات زیبا، قیمت مناسب و تجارت سودآور است، بنابراین جای تعجب نیست که پسته برای همراهی ایرانیان در سفر و مسافرت وارد زندگی مردم شود.